حالا چی کار کنیم کانگوروی آبی؟
حالا چی کار کنیم کانگوروی آبی؟
حالا چی کار کنیم کانگوروی آبی؟

حالا چی کار کنیم کانگوروی آبی؟

۱۲۵٫۰۰۰
افزودن به سبد خرید
۱۲۵٫۰۰۰
افزودن به سبد خرید

عنوان : حالا چی کار کنیم کانگوروی آبی؟

نویسنده: اما چیچسترکلارک

مترجم:مریم رزاقی

انتشارات : زعفران

هر وقت حوصله‌ی لی‌لی سر می‌رود و نمی‌داند چه‌کار کند، از کانگوروی آبی می‌پرسد: «حالا چی کار کنیم کانگوروی آبی؟». اما بعضی وقت‌ها کانگوروی آبی هم نمی‌داند چه جوابی بدهد، برای همین چیزی نمی‌گوید.

امروز حوصله لی‌لی سر رفته است، کانگوروی آبی هم نمی‌داند چه‌کار می‌توانند بکنند. لی‌لی از خاله فلورانس می‌خواهد برایش دایناسور بکشد، به سراغ خاله جمیما می‌رود تا به او کمک کند عروسک‌هایش را به گردش ببرد، پیش مادر می‌رود تا برایش کتاب بخواند اما نه خاله فلورانس برایش دایناسور کشید، نه خاله جمیما به او کمک کرد که عروسک‌هایش را به گردش ببرد و نه مادر وقت داشت برایش کتاب بخواند.

لی‌لی تمام کارها را به تنها انجام داد. او به تنهایی پنج دیناسور کشید، عروسک‌هایش را به گردش برد، یک کتاب را کامل خواند و وقتی هوا بارانی شد، به تنهایی عروسک‌هایش را جمع کرد و به داخل خانه آورد و در تمام این مدت، هربار کانگوروی آبی با خودش فکر می‌کرد که لی‌لی چه دختر باهوش و زرنگی است!

وقتی لی‌لی عروسک‌ها را به داخل خانه آورد، متوجه نشد که خرس کوچولو بین عروسک‌هایش نیست. کانگوروی آبی هم نتوانست لی‌لی را متوجه نبود خرس کوچولو بکند. شب، وقتی لی‌لی خوابش برد، این‌بار نوبت کانگوروی آبی بود که به تنهایی خرس کوچولو را نجات دهد…

در این داستان لی‌لی تلاش می‌کند کارهایی را برای اولین بار خودش به تنهایی انجام دهد. انجام این کارها در ابتدا کمی سخت به نظر می‌رسد ولی او به خوبی می‌تواند آنها را انجام دهد. اعتماد‌به‌نفس برای انجام کارهای جدید و وابسته نبودن به دیگران از مفاهیمی است که این داستان به آن‌ها اشاره می‌کند.

دیدگاه کاربران

دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است
حالا چی کار کنیم کانگوروی آبی؟
حالا چی کار کنیم کانگوروی آبی؟
حالا چی کار کنیم کانگوروی آبی؟

حالا چی کار کنیم کانگوروی آبی؟

۱۲۵٫۰۰۰
افزودن به سبد خرید
۱۲۵٫۰۰۰
افزودن به سبد خرید

عنوان : حالا چی کار کنیم کانگوروی آبی؟

نویسنده: اما چیچسترکلارک

مترجم:مریم رزاقی

انتشارات : زعفران

هر وقت حوصله‌ی لی‌لی سر می‌رود و نمی‌داند چه‌کار کند، از کانگوروی آبی می‌پرسد: «حالا چی کار کنیم کانگوروی آبی؟». اما بعضی وقت‌ها کانگوروی آبی هم نمی‌داند چه جوابی بدهد، برای همین چیزی نمی‌گوید.

امروز حوصله لی‌لی سر رفته است، کانگوروی آبی هم نمی‌داند چه‌کار می‌توانند بکنند. لی‌لی از خاله فلورانس می‌خواهد برایش دایناسور بکشد، به سراغ خاله جمیما می‌رود تا به او کمک کند عروسک‌هایش را به گردش ببرد، پیش مادر می‌رود تا برایش کتاب بخواند اما نه خاله فلورانس برایش دایناسور کشید، نه خاله جمیما به او کمک کرد که عروسک‌هایش را به گردش ببرد و نه مادر وقت داشت برایش کتاب بخواند.

لی‌لی تمام کارها را به تنها انجام داد. او به تنهایی پنج دیناسور کشید، عروسک‌هایش را به گردش برد، یک کتاب را کامل خواند و وقتی هوا بارانی شد، به تنهایی عروسک‌هایش را جمع کرد و به داخل خانه آورد و در تمام این مدت، هربار کانگوروی آبی با خودش فکر می‌کرد که لی‌لی چه دختر باهوش و زرنگی است!

وقتی لی‌لی عروسک‌ها را به داخل خانه آورد، متوجه نشد که خرس کوچولو بین عروسک‌هایش نیست. کانگوروی آبی هم نتوانست لی‌لی را متوجه نبود خرس کوچولو بکند. شب، وقتی لی‌لی خوابش برد، این‌بار نوبت کانگوروی آبی بود که به تنهایی خرس کوچولو را نجات دهد…

در این داستان لی‌لی تلاش می‌کند کارهایی را برای اولین بار خودش به تنهایی انجام دهد. انجام این کارها در ابتدا کمی سخت به نظر می‌رسد ولی او به خوبی می‌تواند آنها را انجام دهد. اعتماد‌به‌نفس برای انجام کارهای جدید و وابسته نبودن به دیگران از مفاهیمی است که این داستان به آن‌ها اشاره می‌کند.