مشکل کوچولوی خرس گنده
مشکل کوچولوی خرس گنده
مشکل کوچولوی خرس گنده

مشکل کوچولوی خرس گنده

۱۳۰٫۰۰۰
افزودن به سبد خرید
۱۳۰٫۰۰۰
افزودن به سبد خرید

عنوان : مشکل کوچولوی خرس گنده

نویسنده: هاینز جانیش

مترجم:مرضیه پورچریکی

انتشارات : شهر قلم

کتاب داستان خرسی است که هیچ‌کس به حرف‌هایش گوش نمی‌‌دهد! مشکلی که خیلی از بچه‌ها آن را تجربه کرده‌اند. برای همین هم به‌خوبی با شخصیت داستان هم‌ذات‌پنداری می‌کنند. این کتاب از مجموعه‌ی «قصه هایی برای دوست داشتن» منتشر شده است و از اهمیت گوش دادن و دوستی و همدلی برای بچه‌ها و البته مامان‌ و باباها می‌گوید.

خرسی مشکلی دارد؛ آن هم مشکلی خیلی کوچک. اما تا دهانش را باز می‌کند و می‌خواهد درباره‌ی مشکلش صحبت کند، دیگران راه‌حلی جلوی پایش می‌گذارند. اطرافیان آن‌قدر برای کمک کردن به خرسی عجله دارند که اصلاً به حرف‌های او توجه نمی‌کنند. مخترع به شانه‌هایش دوتا بال می‌بندد، خیاط شال‌گردنی دور گردنش می‌پیچد و… اما خرسی که به این چیزها احتیاجی ندارد. برای همین مدام ناراحت و ناراحت‌تر می‌شود. او فقط مشکلی کوچک دارد؛ اما بی‌خیال! او دیگر دلش نمی‌خواهد با کسی درباره‌ی مشکلش حرف بزند! از طرفی، این‌طوری هم که نمی‌شود ادامه داد؛ چون تا خرسی مشکلش را درست‌وحسابی مطرح نکند راه‌حل درست را پیدا نمی‌کند. به نظر شما، بالاخره خرسی می‌تواند کسی را پیدا کند که به حرف‌هایش گوش دهد؟

دیدگاه کاربران

دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است
مشکل کوچولوی خرس گنده
مشکل کوچولوی خرس گنده
مشکل کوچولوی خرس گنده

مشکل کوچولوی خرس گنده

۱۳۰٫۰۰۰
افزودن به سبد خرید
۱۳۰٫۰۰۰
افزودن به سبد خرید

عنوان : مشکل کوچولوی خرس گنده

نویسنده: هاینز جانیش

مترجم:مرضیه پورچریکی

انتشارات : شهر قلم

کتاب داستان خرسی است که هیچ‌کس به حرف‌هایش گوش نمی‌‌دهد! مشکلی که خیلی از بچه‌ها آن را تجربه کرده‌اند. برای همین هم به‌خوبی با شخصیت داستان هم‌ذات‌پنداری می‌کنند. این کتاب از مجموعه‌ی «قصه هایی برای دوست داشتن» منتشر شده است و از اهمیت گوش دادن و دوستی و همدلی برای بچه‌ها و البته مامان‌ و باباها می‌گوید.

خرسی مشکلی دارد؛ آن هم مشکلی خیلی کوچک. اما تا دهانش را باز می‌کند و می‌خواهد درباره‌ی مشکلش صحبت کند، دیگران راه‌حلی جلوی پایش می‌گذارند. اطرافیان آن‌قدر برای کمک کردن به خرسی عجله دارند که اصلاً به حرف‌های او توجه نمی‌کنند. مخترع به شانه‌هایش دوتا بال می‌بندد، خیاط شال‌گردنی دور گردنش می‌پیچد و… اما خرسی که به این چیزها احتیاجی ندارد. برای همین مدام ناراحت و ناراحت‌تر می‌شود. او فقط مشکلی کوچک دارد؛ اما بی‌خیال! او دیگر دلش نمی‌خواهد با کسی درباره‌ی مشکلش حرف بزند! از طرفی، این‌طوری هم که نمی‌شود ادامه داد؛ چون تا خرسی مشکلش را درست‌وحسابی مطرح نکند راه‌حل درست را پیدا نمی‌کند. به نظر شما، بالاخره خرسی می‌تواند کسی را پیدا کند که به حرف‌هایش گوش دهد؟